بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خوشنویسی به معنی خوش و زیبا نوشتن حروف و کلمات، همراه با خلق فضای هنری و ترکیب بندی و کمپوزیسیونی خلاقانه و زیبایی است که چشم هر ببنده را به خود جذب کند و روح آدمی را از تماشایی رقض خطوط به صفا و لذت برساند.
مُرَقَّع در خوشنویسی
مرقع یا مرقعه، اسم و صفت مفعولی از واژه عربی ترقیع و جمع آن مرقعات است.
رقعه ـ به معنی پاره چیزی، تکه، قطعه، مکتوب، نامه و ترقیع به مفهوم وصله کردن و پینه کردن، آمده است.
مرقع در زبان عربی معانی گوناگون دارد که اهم آنها عبارتند از:
مرد کار آزموده، جامه پروصله یا پاره پاره به هم دوخته و خرقه صوفیان که از اتصال قطعات مختلف و گاه رنگارنگ به هم ساخته میشد.
مرقع در اصطلاح خوشنویسی و نسخهپردازی، به مجموعهای از قطعات هنری خوشنویسان، نقاشان، تصویرگران و مذهبّان گفته میشود که به شکل رقعه رقعه (پاره پاره) به یکدیگر پیوسته و شیرازه بسته و به صورت کتاب یا بیاض یا دفتری زیبا و تحیر انگیز تجلید شدهاند.
در واقع ماحصل آن آلبومی از صفحات به هم پیوسته از آثار هنری است.
در این ساختار، رقعهها به گونهای متصل میگردند که رقعه نخست و قطعه پایانی به طبلههای جلد میچسبند و در هنگام گشودن، همه رقعهها در یک راستا و در صف منظم دیده میشوند.
هنگامی که این رقعهها در نور دیده شوند همانند کتابی به نظر میرسند.
مرقع گاه به کاغذ یا هر چیز دیگری نیز اطلاق میشود که با خط "رقاع" بر آن نوشته باشند.
در ساختن مرقع و آرایههای آن از هنرهای گوناگونی بهره میگیرند. از یک سو میتوان نمونههایی نفیس از هنرهای تجلید، وصالی، قطاعی، حاشیهسازی، متن و حاشیه را در ساختار آن متجلی یافت و از سوی دیگر، آثاری همچون خوشنویسی، نقاشی، تذهیب و تشعیرسازی در متن مرقعات جلوهگری میکنند.
مرقع در آیات قرآن و احادیث
از نیمه دوم قرن نهم هجری، قطعهنویسی در میان خوشنویسان متداول شد.
بدین صورت که آنان آیات قرآن و احادیث و گزیدههای اشعار را بر روی قطعههایی مستقل تحریر میکردند.
نیز در همین اوان که نقاشان، آثارشان را به شکل مجزا و خارج از محدوده کتاب بر روی رقعهها و قطعههای کاغذ ترسیم میکردند، مرقعسازی و وصالی این اوراق پراکنده در ایران رواج یافت.
وصالان و صحافان از گردآوری آثار مختلف هنری و بههم پیوسته کردن آنها، کتابی نفیس فراهم میآوردند و آن را در میان دفّتین قرار میدادند.
پیدایش و سیر تحول
آنچه مسلم است مرقع را نسخهپردازان ایرانی از چینیان تقلید کردهاند، چه از دیرباز در کشور چین دیوارهایی کوچک و چوبین وجود داشته که همانند مرقع باز و بسته میشده است.
به هر حال مرقع در ایران و بعدها در آسیای صغیر و شبهقاره هند رواج یافت.
از نیمه دوم قرن نهم هجری، قطعهنویسی در میان خوشنویسان متداول شد. بدین صورت که آنان آیات قرآن و احادیث و گزیدههای اشعار را بر روی قطعههایی مستقل تحریر میکردند. نیز در همین اوان که نقاشان، آثارشان را به شکل مجزا، خارج از محدوده کتاب، بر روی رقعهها و قطعههای کاغذ ترسیم میکردند، مرقعسازی و وصالی این اوراق پراکنده در ایران رواج یافت.
وصالان و صحافان از گردآوری آثار مختلف هنری و بههم پیوسته کردن آنها، کتابی نفیس فراهم میآوردند و آن را در میان دفّتین قرار میدادند.
مرقعات برای اهل فن از نظر تاریخی و فرهنگی ارزش فراوان دارند. زیرا با تجزیه و تحلیل آنها، میتوان درباره خاستگاه، سیر تحول و تطور آثار، مکتبها و شیوهها، شناخت هنرمندان و روحیات آنها و نیز ویژگیهای اجتماعی و سیاسی و اقلیمی اطلاعات مفیدی بدست آورد.
تعداد زیادی از مرقعات بر جای مانده، زینتبخش کتابخانه و موزههای ایران و جهان است و برخی هم در سیر ایام دستخوش حوادث گشته و نشانی از آنها در دست نیست. چند نمونه از مرقعات ارزشمند ایران عبارتند از:
1) مرقع منسوب به امیرعلی شیر نوایی که شاید نخستین مرقع باشد و در 897 ق. ساخته شده است. عبدالله مروارید در شرفنامه خود از آن یاد میکند و مقدمهاش به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی شیر نوایی دستور داده بود از کتابخانهها و اطراف و اکناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلا نشانی در دست نیست.
2) مرقع شاه اسماعیل صفوی که مقدمهاش به قلم شمسالدینمحمد توصیفی درباره هنرمندان است و به سال 916 ق. تحریر شده است.
3)مرقع محمد مؤمن کرمانی فرزند خواجه شهابالدین عبدالله مروارید متوفی 948 ق. مرقعی بزرگ از آثار قلمی این هنرمند زبردست بود و برای شاه تهماسب تهیه شده بود. مرقع بهرام میرزا صفوی که مقدمهاش را دوست محمد کواشانی هروی در 951ق. نوشته است و هم اکنون در کتابخانه خزینه اوقاف طوپ قاپوسرای (موزه توپکاپی) استانبول است.
4) مرقع امیرغیب بیک، امیرشاه تهماسب که سید احمدآهوچشم شاگرد میرعلی هروی آن را به سال 973 ق. ترتیب داده است.
5) مرقع گلشن که مجموعهای بینظیر از هنرهای نقاشی و خطاطی است به دستور پادشاهان هنردوست سلسله گورکانی هند از جمله "نورالدین محمد ابو المظفر جهانگیرشاه" و بدست هنرمندان ایرانی و هندی طی سالهای 1014-1039ق. خلق شده است. هنرهای بکار رفته در این مجموعه، شامل تذهیب، تشعیر، ترصیع، تصویر، تحریر، تجلید و خوشنویسی از نمونههای ممتاز خلاقیتهای هنری است.
6)مرقع گلشن در قرن یازدهم به ایران رسید و در اواخر قرن سیزدهم، دوره ولیعهدی ناصرالدین شاه،در کتابخانه شاهنشاهی ثبت شد و هماکنون در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری میشود.
این مرقع شامل دو بخش است:
بخش نخست با 90 ورق و بخش دوم حاوی 43 ورق. با توجه به دو رو بودن اوراق آن، 262 قطعه اثر نفیس در مرقع گلشن وجود دارد.
معرفی مرقع سازان تراز اول
1) علی شیر نوایی استاد مرقع
میر نظام الدین علی شیر نوائی (۸۴۴ ه.ق در هرات - ۹۰۶ ه.ق) شاعر، دانشمند و سیاستمدار برجسته روزگار فرمانروایی تیموریان و معاصر سلطان حسین بایقرا (۸۴۲ – ۹۱۱ ه.ق) بوده است.
امیر علیشیر نوایی نام او علیشیر بن غیاثالدین کیچکنه بخشی یا کیچکینه بهادر و ملقب به «نظامالدین» است.
علی شیر نوایی در هنر مرقع سازی جزو اساتید تراز اول قرار میگرید.
او از نامدارترین سیاستمداران و فرهنگمردان روزگار فرمانروایی تیموریان بهشمار میآید.
او مردی نیکو صفت و دانشمند و شاعر بوده اشعار بسیاری به دو زبان فارسی و جغتایی دارد؛ او اعتقاد داشت زبان مادریش ترکی جغتایی از نظر ادبی از فارسی برتر است که در آن زمان دیدگاه غیر معقول بود به همین جهت مشهور به «ذواللسانین» بود این دو زبان را مقایسه کرده است. تخلص او در اشعار ترکی «نوایی» و در اشعار فارسی «فانی» است.
2) خواجه شهاب الدین استاد مرقع
خواجه شهاب الدین عبدالله مروارید (۸۶۵ -۹۲۲ ه.ق/۱۴۶۱-۱۵۱۶م) متخلص به بیانی و معروف به کرمانی فرزند خواجه شمسالدین محمد کرمانی، خوشنویس، نویسنده، شاعر و سیاستمدار نامدار اواخر سده نهم و اوایل سده دهم بود.
افشان غبار و رنگآمیزی ابر کاغذ از ابداعات اوست.
او در نظم و نثر دست داشت، بیشتر اقلام خط را خوش مینوشت و در هنر مرقع سازی جزو اساتید تراز اول قرار میگرید.
خواجه شهاب الدین استاد خوشنویسی
شاید مهمترین و ماندگارترین ویژگی خواجه شهابالدین عبدالله مروارید از میان توانمندیهای متفاوت او خوشنویسی باشد او در تمامی انواع خطوط مختلف توانایی و تسلط داشت؛ و بیشتر تذکرهنویسان وی را در خوشنویسی بهطور مطلق ستودهاند هرچند در تاریخ رشیدی آمده که نستعلیق را پس از سلطان محمد نور کسی به شیوایی و شیوهٔ او چون خواجه عبدالله بیانی ننوشتهاست.
افزون برآن مصطفی عالی افندی در مناقب هنروران مهارت ویژه او را در چپ نویسی ستودهاست. وی خطوط اصول را نزد مولانا عبدالله طبّاخ هروی فراگرفت و خط تعلیق را از روی خط خواجه تاج الدین سلمانی مشق کرد.
سام میرزا صفوی از شاگردان خواجه بودهاست و به احترام مقام استادیِ او، شرح حال مفصلی در تدکرهٔ خود از عبدالله بیانی آوردهاست.
خواجه شهاب الدین استاد هنرهای صناعی
اختراع کاغذ ابری که از هنرهای صناعی مهم کتابسازی و کتابآرایی است را به عبدالله بیانی نسبت دادهاند و افزون بر ابریسازی ابتکار هنر افشان غبار را هم که از دیگر فنون پرکاربرد هنرهای صناعی است را نیز از او میدانند.
عبدالله مروارید در شرفنامه خود از مرقع منسوب به امیرعلی شیرنوایی که شاید نخستین مرقع در تاریخ باشد و در ۸۹۷ ق. ساخته شدهاست، یاد میکند.
مقدمه این مرقع به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی شیر نوایی دستور داده بود از کتابخانهها و اطراف و اکناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلاً نشانی در دست نیست.
خواجه شهاب الدین استاد شاعری و نویسندگی
بیانی در نظم و نثر دست داشت و میتوان او را از شاعران و نویسندگان متوسط دوره تیموری دانست. در غزلهای خود بیشتر شیوه عبدالرحمان جامی را دنبال کرده و مثنوی «خسرو و شیرین» خود را به تقلید از نظامی سرودهاست. گفته شده که شاعران معاصرش به سخندانی او اعتماد داشتهاند، چنانکه در منزل او گردهم میآمدند و اشعار خود را میخواندند.
بیانی قصیدهای در منقبت علی و رباعیاتی در وصف آل عبا و سادات سروده که در مونس الاحباب، نسخه خطی کتابخانه بودلیان موجود است و همچنین از دیباچهٔ تألیفاتش، به نظر میرسد که بیانی مذهب شیعه داشتهاست.
مرقع گلشن جزو مهمترین مرقعات
مرقع گلشن مجموعهای است از هنر ظریف نقاشی و خوشنویسی از مکتب هند و ایرانی که سرشار از ذوق و هنر هنرمندان ایرانی و هندی است که به خواست و دستور جهانگیر پادشاه سلسلهٔ گورکانی هند میان سالهای ۱۰۱۴تا۱۰۳۹هـ.ق در دورهٔ هنر درخشان هند و ایرانی پدید آمدهاست.
در این مرقع نمونهٔ عالیترین نوع هنرهای ایرانی نظیر نقاشی، خوشنویسی، تذهیب، ترصیع، تشعیر، تصویر و تجلید دیده میشود.
مرقع گلشن و مرقع گلستان که امروزه بدان پیوست است، یکی از مهمترین مرقعهایی است که امروزه به دست ما رسیدهاست.
این مرقع در زمانی نامعلوم به ایران و به دربار قاجاریان منتقل شد و در تملک ناصرالدینشاه قرار گرفت.
شاید بر اثر کشاکش دوران در قرن یازدهم به ایران رسیده باشد و در اواخر قرن سیزدهم زمان ولیعهدی ناصرالدینشاه در کتابخانهٔ شاهنشاهی به ثبت رسیدهاست.
انتقال این مرقع به دربار ناصری، موجب محفوظ ماندن نسبی آن شد.
بخشی از تاریخچهٔ این مرقع نیز در ۱۵۰ سال اخیر در کاخ گلستان و موزهٔ هنرهای تزئینی ایران گذشتهاست، که اسناد و شواهد آن در دست است.
وجه تسمیهٔ مرقع گلشن و نیز علت و تاریخ ترکیب شدن آن با صفحات مرقع گلستان معلوم نیست.
بنا به ادعای بدری آتابای مرقع گلشن توسط نادرشاه افشار از هند به ایران آمد تا اینکه در زمان فتحعلی شاه قاجار چند برگ آن از کتابخانه سلطنتی خارج شد.
در زمان محمدرضا پهلوی چند قطعه باقیمانده آن که در دست برخی از خانواده قاجار مانده بود خریداری شد و نزد نسخه اصلش برگشت.
کاتب دیباچه و خاتمت مرقع گلشن و گلستان ظاهراً نستعلیقنویس مشهور دربار جهانگیر، مولانا محمدحسین کشمیری زرینقلم بودهاست اما زمان آغاز و انجام مرقع گلشن در اختیار کتابخانهٔ کاخ گلستان نیست.
بیشتر اوراق این مرقع اکنون در کتابخانهٔ کاخ موزهٔ گلستان در تهران نگهداری میشود.
برگههای موجود مرقع گلشن در کتابخانهٔ کاخ گلستان مشتمل است بر دهها قطعه نگارهٔ هند و ایرانی از مناظر و مجالس و چهرهها و حکایتها، شمایل بزرگان، شمایل هنرمندان پدیدآورندهٔ مرقع؛ دهها قطعه خوشنویسی مزیّن و مذهّب؛ چند قطعه شمسهسازی مذهّب؛ چند قطعه گراوور از مناظر اروپایی.
قطاعی در خوشنویسی
«کاغذبری» یا چنانکه مصطلح زمانهای پیشین بوده، «قطاعی» یکی از هنرهای دستی و کهن ایران زمین بودهکه در این زمان کمتر کسی از تاریخچه و سرنوشت استادان آن آگاه است.
مهمترین و جالبترین ویژگی این هنر در جنبة آذینی و آرایشی و چشمنوازی آن است.
از اینرو در متن برخی قرآنها و دیوانها، از آغاز تا انجام هنر کاغذگری به انجامرسیده است که نمونهای از حد اعلای حوصله و پرکاری و دقت و ظرافت است.
مرحوم دکتر بیانی سالها پیش یادآوری کرده بود که یک مجله از قرآن کریم در کتابخانه «سرکاری» رامپور هندوستان نگاهداری میشود که به لحاظ هنر قطاعی، کاری بیمانند و سخت شگفتانگیز است.
اما کاغذگری یا هنر قطاعی چیست، تاریخچه پیدایش آن به چه زمان میرسد و چه هنرمندانی در این زمینه به عرصه وجود رسیدهاند و از همه مهمتر این هنر چه تأثیراتیاز کتاب آسمانی قرآن گرفته است.
تعریف «کاغذبری» یا «قطاعی»
عمل و پیشه قطاع و آن خطاطی را گویند که نخست ابیات یا بیتی از نگاشتهای را بر روی کاغذ الوان طرح میافکند و سپس آن را با دقت کامل از زمینه صفحه جدامیسازد، به طوری که اطراف و کرسیهای خط هیچگونه خدشهای پیدا نکند.
آنگاه این خط بریده شده را بر روی صفحهای دیگر که عموماً دارای لونی دیگر بوده است سوار میکند و میچسباند، گاهی زمینه صفحه نخست که خط را از آن جدا کرده است، هم به مانند قطعه خطی دیگر مینماید.(کتابآرایی در تمدن اسلامی، ص۷۱۰.)
«آصفی» به هنر قطاعی چنین اشاره دارد:
خطی که یار تراشیده نو برون آمد
شد آصفی پیِ قطع تو جهت قاطع(دیوان خطی، ورق۴۹ب.)
قابل ذکر است که عمل قطاعی تنها در مورد خط معمول نبوده، بلکه در خصوص تصویر و نقش و نگاهها نیز رواج داشته است، چنانکه «عالی افندی» مینویسد: «فخری بروسوی» در قطاعی بینظیر بود و در ترتیب باغچه و شکوفه و در قطع انواع ازهار... همه جا مقبول و مسلم است.»(مناقب هنروران، ص۱۰۴.)
مرحوم آقای یحیی ذکاء در تعریف خود از کاغذبریآورده است:
«کاغذبری یکی از رشتههای ظریف و دقیق و زیبای هنری بخصوص در هنر خوشنویسی است که در آن هنرمند پس از طراحی روی کاغذ ساده یا رنگین، نقش را با مقراض (قیچی) یا کارد مخصوص (شفره) آن چنان با دقت و ظرافت از میان کاغذ در میآورد که شکل اصلی خود را کاملاً نگاه میداشت و با چسبانیدن آن بر زمینهای به رنگ دیگر، خود را همچون قطعهای خوش یا نقاشی زیبا نشان میداد.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص۱.)
قاطع در خوشنویسی
قاطع به کسی میگفتند که قطاعی کرده است. عدهای از مذهبان و کتابسازان که در این فن تسلط داشتند به این نام خوانده میشده و یا خودشان، خود را به آن منسوب میداشتهاند، مانند مولانا قاطعی مجلد.
تاریخچه هنر کاغذبری(قطاعی)
مرحوم ذکاء با پژوهشهایی که دربارة پیشینه کاغذبری در ایران انجام داده است، مینویسد:
«چنین مینماید که تاریخ پیدایش این هنر در ایران زمین از سده نهم هجری قمری فراتر نمیرود یا بهتر بگوییم، پیشتر از این تاریخ در نوشتهها نه از کاغذبری و کاغذبران یاد شده است و نه نمونهای از آن به دست آمده است.
و اضافه میکند که در مقدمه گلستان هنر گفته شده «قطاعی از اواخر عهد سلطان حسین میرزا یعنی در آغاز سده دهم معمول گردیده» در حالی که این نظر به گفته مرحوم ذکاء درست نیست و در کتاب «سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان» نیز نوشته شده:
«در آغاز دولت صفویه، هنری نیز در زمینة خوشنویسی ابداع شد و آن قطاعی بود و این هنر چنین است که هنرمندانی خطوط خوش را با مهارت از کاغذ اصلی قطع میکردند و روی کاغذهای رنگین میچسبانیدند. این هنر بیش از صد سال دوام نکرد و جای آن را رنگهنویسی گرفت.» که این تاریخ یاد شده هم در مورد سرآغاز تاریخ هنر کاغذبری و هم مدت دوم آن نادرست است.»(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص۱۰۳.)
در «کتابآرایی در تمدن اسلامی» نیز آورده شده است: «که این هنر از اواخر عهد تیموریان رواج یافت و با توجه به این عمل در خصوص مرقعات و قطعات خط، نمونههایارزنده به وجود آمد.»
با بررسی نمونهها و نامهای زندگی کاغذبران، چنین پیداست که رواج و گسترش این هنر در میان مردم شهرهای هرات، تبریز و شیراز بیش از جاهای دیگر ایران بوده است.
سه دیدگاه در مورد پیدایش هنر قطاعی
درباره پیدایش این هنر و سرچشمههای آن سه نظر میتوان انگاشت.
۱) بنیاد و سرچشمه کاغذبری از ساختن لعبتها یا فیگورها و صورتکهای چرمی و مقوایی هنر «سایهبازی» پدید آمده است و چون پیشینه این هنر نمایشی در ایران پیشتر از کاغذبری است، از اینرو آغاز تاریخ هر دو هنر رامیتوان یکسان دانست.
2) نظر دوم این که این هنر نخست در میان سازندگان جلدهای «سوخت» پدید آمد و سپس هنری مستقل گردیده است و نخستین کاغذبران همان جلدسازانی بودهاند که با استادی و ظرافت تمام، چرمهای نازک را با نقشهای اسلیمی، گل و بوته، پرندگان و جانوران مشبک ساخته، به روی زمینه روی و پشت جلدها میچسبانیدند و سپس آنها را داغ زده، زرنگار و تذهیب میکردند.
لازم به یادآوری است که اتفاقاً هنر جلدسازی به شیوه سوخت به خصوص، مدیون قرآن کریم بوده که از قرن پنجم تا هفتم هجری در مرحله اول قرآن کریم و سپس کتب دیگر از موضوعات تجلید مجلدگران ایرانی قرار گرفته و این آثار را صحافان در این زمان با جلدهای نفیس که برخی طلاکوب شده، یا انواع چرمها میساختند و دوران شکوفایی و عظمت هنر تجلید و کتابسازی در ایران، دو قرن هشتم و نهم هجری است.
در این دوران در شهر هرات مرکز خراسان به دستور شاهرخ فرزند امیرتیمور و فرزند وی بایسنقر میرزا که هر دو از هنر خوشنویسی، صورتگری و صحافی بهره وافی داشتند، جمع کثیری از هنرمندان در محافل علم و ادب و کتابخانه سلطنتی این شهر گرد آمده بودند.
این هنرمندان آثاری زیبا از خود به جای گذاشتند که بسیاری از کتب مکتب هرات و سایر مکاتیب ایران با مجلدات نفیس و عالی که با صنعت سوخت و بعداً با فنون لاکی و روغنی نگارگری شده و در کتابخانهها و موزههای سراسر جهان وجود دارند، از این جملهاند.
در این میان جلدهای قرآن کریم چنان با جلال و شکوه از هنرهای تذهیب عالی و نقوش ظریف گل و برگ الهام گرفته که نمونههای خیرهکننده آنها حاکی از عشق سرشار و ایثارگری هنرمندان این عصر میباشد و در این رابطه نقش کاغذبری در ایجاد این مجلدات زیبا غیر قابلا نکار است.(جلدها و قلمدانهای ایرانی.)
در این رشته هنرمندان بزرگی پدید آمده بودند که نمونه کارهای آنان در دست است و از دیده دقت، ظرافت، منبتکاری و زیبایی شگفتانگیز است و پیداست کهاینگونه جلدسازی، نخستین بار در تبریز و بغداد در دربار جلایریان پدید آمده، سپس در دیگر شهرهای ایران رواج یافته است.
۳) سرانجام نظر سوم آن است که کاغذبری از هنر دیگری پدید نیامده، خود مستقلاً از سرزمین دیگری گام بر این آب و خاک نهاد و مورد تقلید و اقتباس هنرمندان ایرانی قرار گرفته است و چون آغاز پیدایش این هنر در کشور چین بسیار پیشتر از ایران است، از اینرو میتوان گمان برد که این هنر از آن سرزمین به ایران نفوذ کرده و رواج یافته است، همچنان که از سدة هفتم هجری، رابطه تاریخی ایرانیان و چینیها بیش از پیش گسترش یافته و بسیاری از شیوهها و رشتههای هنری آن سازمان در میان ایرانیان رواج گرفت و رفته رفته جزو هنرهای بومی ایران زمین درآمد.
منابع فارسی و ایرانی، اختراع خطبری را به دوران سلطان حسین بایقرا (۸۷۸ - محرم ۹۱۲ ه.ق) نسبت میدهند، ولی بیگمان پیشتر از آن زمان بوده است.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص ۴-۲.)
کاغذبران(قطاعی) ایران
نخستین هنرمند از ایرانیان که در دوره کاغذبران از او نام برده شده، شیخ عبدالله کاتب هروی است.
این استاد گذشته از خوشنویسی در رشته کاغذبری، نیز هنرمندی بلندآوازه بود و در این زمینه، سرسلسله کاغذبران ایران به شمار میآید و چون، پیش از سده نهم هجری در نوشتهها و کتابها هیچ از «قطاعی» و «قطاعان» در ایران یادی به میان نیامده است، از این رو نمیدانیم که آیا او نخستین کسی است که در ایران زمین به این هنر دست یازیده یا نخستین هنرمندی است که نام او در رشتة کاغذبری برای ما بازمانده است.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص ۴-۲.)
کاغذبران(قطاعی) سدة دهم هجری
از هنرمندان و کاغذبران نیمه سده دهم هجری ایرانزمین، «میرقاسم مذهب» است که گفته شده به هندوستان رفته و به دربار همایون و اکبر پیوسته بوده است. از این هنرمند در نوشتههای مربوط به نگارگران، خوشنویسان، مذهبان و قطاعان، کمتر یاد شده است.
سپهر مرگ او را سال ۹۵۰ ه.ق نوشته که درست نیست، زیرا اکبر پس از ۹۶۳ ه.ق پادشاهی یافته است و اگر او دربار او را درک کرده باشد، باید تاریخ مرگ او پس از این سالها باشد.
احمد سهیلی خوانساری نیز در میان نوشتههای خود زیر عنوان «نامه صورتگران» ضمن ترجمه احوال سید علی مصور چنین آورده است: «... چنانکه «مولانا قاسم مذهب» و «عبدالصمد مذکور» و «دوست مصور» در مسافرتها ملتزم رکاب بودهاند و پادشاه (اکبر) نزد آن جناب (سیدعلی)مشق تصویر میفرمود...(این مطلب را سهیلی از جمعالخواص صادقی نقل کرده است.)
هم او در مقدمه و زیرنویس گلستان هنر نیز دو بار از اونام برده است.(گلستان هنر، ص۴۱-۱۴۰.)
از بریدههای قاسم مذهب، یک قطعه بسیار ممتاز و زیبا به یادگار مانده است که در آن نماد «شیرخدا، (مظهرالعجایب، اسدالله الغالب، علی بن ابی طالب) را در پیکر شیری که از ترکیب و نگارش واژههای «ناد علیا مظهرالعجایب، تجده عونا لک فی النوائب، کل هم و غم سینجعلی بولایتک یا علی یا علی یا علی» پدید آورده و با استادی تمام بریده است که اینک در مجموعه «هانسکرائوس» نگاهداری میشود.
دکتر ارنست گرابه این قطعه را در کتاب نگارههایاسلامی از سده یازدهم تا هجدهم شناسانیده است، لیک شیوه هنری آن را بهاشتباه «استنسیل» تشخیص داده و نیز نتوانسته نام قاطع و کاتب آن را دریابد و اکنون برای نخستین بار، این شاهکار کاغذبری به نام برندهاش (قاسم مذهب) در کتاب هنر کاغذبری در ایران تألیف مرحوم یحیی ذکاء معرفی میشود.(نگارههای اسلامی، ص۱۷۲.)
رقم هنرمند در این قطعه به شکل «قاطعه، کاتبه، قاسممذهب» پاهای شیر را پدید آورده و «سین» و «میم» قاسم و واژه «مذهب» به طور چلپ نگاشته شده که دریافتن و خواندن آن نیاز به باریکبینی و آشنایی با «انگارهنگاری» دارد.
نمونه دیگری از همین سده متعلق به «علی قاطع» به همان شکل و شیوه و آرایش پیکره شیر قبلی، از مرقعی در مجموعه کتابخانه دانشکده ادبیات استانبول موجود است که بیشترین برگهای آن از بهترین خطهای شاه محمود نیشابوری است و از دیده آرایش و تذهیب و جدولکشی از شاهکارهای آغاز دوران صفوی به شمار میرود.
فرجامین قطعه این مرقع، بریده پیکر مذهب شیری است که از عبارت «ناد علیا...» پدید آمده است.
زمینه کاغذی که این بریده به روی آن چسبانیده شده، ساده و بیآرایش است، لیک پیکره شیر در میان مربع مستطیلی از جدولهای زرین قرار گرفته که بیرون آنها اسلیمی و گل و برگهای شاهعباسی زرین آرایش یافته است و یکی از بهترین نمونههای کاغذبری ایران است.
کاغذبران(قطاعی) سده یازدهم هجری
بنیاد تبریزی از خوشنویسان و کاغذبران گمنام سده یازدهم هجری است. مرحوم دکتر بیانی دربارة او در احوال و آثار خوشنویسان آورده است:
«از خوشنویسان گمنام بود و به خط وی یک قطعه نستعلیق گلزار چهاردانگ و کتابت خوش در کتابخانه ملی پاریس است که رقم دارد:
«بنده آل علی بنیاد تبریزی» و این قطعه به صورت نستعلیق کتیبه شده، متن آن سوره یس از قرآن به خط غبار است که رقم «عبدالله شهابی»دارد.»(احوال خوشنویسان، ج۱، ص۱۰۱.)
از دیگر کاغذبران این دوره علیرضای تبریزی است که نمونهای از بریدههای او در هشت سطر از کاغذ نخودی رنگ بریده و به روی کاغذ فستقی چسبانیده شده و میان سطرها نیز جابهجا، طلااندازی گردیده است. این قطعه در موزه هنرهای تزئینی تهران نگهداری میشود. مضمون این بریده چنین است:
هو العزیز
«سبحان ذی الملک والملکوت، سبحان ذی العزةوالعظمة و القدرة والکبریاء و الجبروت، سبحان الملکالحیّ الذی لایموت سبوح قدوس (ربّنا) ربّ الملائکة والروح یا مقلب القلوب والابصار یا خالق اللیل والنهار» «قاط... علیرضای تبریزی ۱۰۵۱»
گمان میرود کاتب و قاطع این قطعه همان علیرضایعباسی تبریزی خطاط و خوشنویس معروف روزگار شاهعباس بزرگ صفوی و رقیب میرعماد قزوینی باشد. زیرا شیوه خط این قطعه بیشباهت به خط دو لوحه طلایی مشبک و کندهکاری شده از علیرضای عباسی و قطعات بازمانده از او نیست.
اگر این نظر از سوی خط شناسان مورد تأیید قرار گیرد و نیز معلوم شود که علیرضای تبریزی حتماً تا این تاریخ زنده بوده است، در آن صورت باید گفت این استاد خط، گذشته از ثلث و نستعلیقنویسی، قطاعی نیز میکرده است.
کاغذبران(قطاعی) سده سیزدهم هجری
میرزا محمدعلی قوچانی که نخست تخلص «سکوتیخراسانی» داشت و سپس به «سنگلاخ» معروف شد، از چهرههای شگفتانگیز سدة سیزدهم هجری ایران است. او مردی خوشنویس و هنرمند با ویژگیها و کوششها و کارهای خاص خود بود. معروف و مهمترین آثار میرزا سنگلاخ یک قطعه سنگ مرمر عظیم است به طول دو متر و هفتاد سانتیمتر و عرض یک متر و سی سانتیمتر که سطح آن پوسیده از عبارات مختلف و متن اصلی آن یک «بسمالله الرحمن الرحیم» به قلم یک دانگ کتیبهای نستعلیق خوش و تمامی خطوط و نقوش آن برجسته است و سنگلاخ آن را برای روی مرقد پیامبر اسلام آماده ساختهبود که بنا به علل مختلف، امکان این استفاده پیش نیامد.
«میرزا محمد حسین یزدی» از کاغذبران چیرهدست و استاد سدة سیزدهم هجری ایران است که متأسفانه از زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست.
قطعهای از بریدههای او در مجموعه مهندس «عباس فردا» عبارت است از بته جقهای از کاغذ سفید که در میان آن سوره قدر و سوره «فتح» بریده شده و دور جقه یا گل و بته آرایش یافته و در زمینه آبی فیروزهای چسبانیده شده و چنین رقم خوردهاست:
«عمل محمدحسین یزدی سنه ۱۲۷۲»
در قطعهای از این هنرمند متعلق به مجموعه کریمزادهتبریزی، سوره توحید به قلم رقاع از کاغذ سفیدرنگ در زمینة مشکی که فاصله حروف و حاشیه آن با گل و برگهای ظریف آرایش یافته است. تاریخ این قطعه ۱۲۷۹ه.ق است و مهر قاطع با عبارت «نور چشم محمد حسین» در دو جای آن زده شده است. هیچ یک از بریدههای متعلق به نویسنده، رقم و تاریخ ندارد، ولی از روی سنجش شیوهبرش و موضوع برخی از آنها با قطعه دکتر خسرو مرات، بیگمانیم که قطعه همه از همین استاد یزدی است.
به جز اینها سه بریده از این هنرمند نیز در سه مجموعه خصوصی در ایران و انگلستان نگاهداری میشود که یکیاز آنها عبارت «یا ستار العیوب» به خط نستعلیق جلی که حاشیة آن با برگهای شبدری بریده و آرایش یافته است، میباشد.
کاغذبران(قطاعی) سدة چهاردهم هجری
از کاغذبران سالهای نخست سدة چهاردهم هجری، ابراهیم نامی است که قطعهای درشت از بریدههای او که ترکیبی از «بسمالله الرحمن الرحیم» و «یا علی مدد» و «الله، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین» با رقم و تاریخ «ابراهیم ۱۳۰۹» که چندان هم استادانه بریده نشده است، در مجموعهای خصوصی در تهران نگاهداری میشود.
«محمد مهدی شریف شریعتمداری از کتیبهنگاران و کاغذبران استاد سدة چهاردهم هجری دارای سه قطعه بریده به قطع بزرگ و کوچک که پیش از این در مجموعه محمدعلی مسعودی بوده است با شرح: قطعه بریده به قلمنستعلیق «یا کاشف الغم...»
همچنین قطعه بریده باعبارت «بسمالله الرحمن الرحیم، اللهم یا فارج، صلوات الله علی فاطمه و ابیها و بعلها و بینها» در مجموعه استاد غلامحسین امیرخانی، قطعهای بریده «و ان یکادالذین کفروا...» به قلم شکسته نستعلیق به روی زمینة مشکی، قطعهای به خط نستعلیق ششدانگ عالی در سه سطر باعبارت «قال یقول الله عزوجل ولایة علی بن ابی طالب...».
قطعه خط نستعلیق جلی با نام چهارده معصوم از کاغذ مشکی به روی مقوای زمینه قهوهای روغن خورده در مجموعه مرحوم رضا مافی نگارگر و خوشنویس معاصر (پیکره ۳۴ س)، قطعه خط نستعلیق جلی بریده به رنگ زرد با عبارت «ناد علیا...» به روی کاغذ زمینه سرمهای روغنخورده بیرقم با تاریخ ۱۳۱۰ ه.ق در مجموعه مرحوم رضا مافی (پیکره ۳۵ س).
قطعه خط نستعلیق درشت بریده از کاغذ نخودی رنگ بر زمینه قهوهای به مضمون «سلام علی ابراهیم» در مجموعه مستوفی مدیر کتاب فروشی مستوفی و از همه جالب توجهتر، بریدهای از این هنرمند است که به مدلول بیت:
بر صفحه چهرهها نوشتست خدا
از روز الست یا علی الاعلی
که در دو سوی قطعه نوشته شده، از ترکیب «یا حق» و«علی الاعلی» به خط توأمان مشکی به طور قرینهسازی و چپ و راست یا معکوس بریده و به روی مقوای زمینه نخودی رنگ به شکل چهره آدمی چسبانیده شده است(پ۲۰، ۲۱، ۲۲/۱).
چنین پیداست که در میان کاغذبران ایران برای نشان دادن استادی و چیرهدستی گاهی سابقهای برگزار میشدهاست و ضمن سرودن اشعار فی المجلس باید آن را کاغذبری میکردند و با سلیقه در زمینهای میچسباندند و با نظر داوران برنده و شاید پاداش و جایزهای نیز دریافت میکردند.
میرزا احمد تهرانی از فرجامین کاغذبران شناخته شدهسده چهاردهم از قرار با یکی از رقیبان و همگنان کاغذبر چنین سابقهای را انجام داده و قصیدهای سروده، بریده و چسبانیده بود که ایشان قطعه بریده رقمداری از کاغذ سیاه رنگ به خط نستعلیق مرکب از نامهای «الله، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین» دارد که از ترکیب نامها،چهرة آدمی پدید آورده شده و در مجموعهای خصوصی در تهران نگهداری میشود.
کاغذبران گمنام
از جمله این کاغذبران «عبدالحسین هزارجریبی» است که قطعهای بریده از سوره حمد در مجموعه خسرو زعیمی در تهران، از ایشان با تاریخ ۱۳۰۷ ه. ق وجود دارد.
رقم این کاغذبر در پایان قطعه به صورت «اقل الطلبهعبدالحسین ساکن هزارجریب سنه ۱۳۰۷ قید گردیده و پیکره آن در این کتاب به چاپ رسیده است.(پیکره ۳۹س) غیر از این موارد، در موزه هنرهای تزئینی تهران یک قطعه بریده با مضمون «سلام علی المرسلین» به خط نستعلیق درشت، بریدهای با کاغذ مشکی در زمینه کاغذ نخودی رنگ، دعاهایی به خط نسخ و جدول و گل و برگ( پیکره ۴۷ س) وجود دارند که متأسفانه از نام برندههای آنها ناآگاه هستیم.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص۸۸.)
ابزارهای کاغذبری
ابزارهای کاغذبری بسیار ساده و انگشت شمار هستند از جمله کاغذ، ساده یا رنگین، مقراض یا قیچی، کارد کوچک و یا کارد و گزنهای ویژه پوست بری «شفره»، قلمهای فلزی گوناگون، پیش تخته و مقوا.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص۱۴۵.)
کاربرد بریدهها
مهمترین و جالبترین ویژگی بریدهها در جنبة آذینی و آرایشی و چشمنوازی آنهاست.
در برخی از کتابهای دستنوشت، چند برگ از آغاز و انجام کتاب را به جاینگاشتن شمسه، ترنج، سرلوح و خاتمه با بریدههایی از کاغذهای رنگین میآراستند، ضمن برخی از قرآنها و دیوانها از آغاز تا انجام با خط بریده ریز چیده و چسبانیده شده که نمونهای از حد اعلای حوصله، پرکاری، دقت و ظرافت است. مرحوم دکتر بیانی، سالها پیش به مرحوم ذکاء یادآوری کرد که یک مجلد از قرآن کریم که همه حرفها، آیهها و سورههایش از کاغذ بریده و بر زمینه سرخرنگی چسبانیده شده، در کتابخانه سرکاری رامپور هندوستان نگاهداری میشود که کاری بیمانند و سخت شگفتانگیز است.
گاه برخی از دعاها، حدیثها، کلمات قصار، شعرهای پندآموز، نامهای پیامبران و امامان و مقدسان را برای پیشدیده داشتن یا تیمن و تبرک، قطعه کرده با آرایشهای دیگر از دیوار اتاقها میآویختند و یا آنها را در رده قطعه خطهای خوش استادان خط در مرقعها صحافی کرده، نگاه میداشتند.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص۱۵۱.)
زوال هنر کاغذگری
مرحوم ذکاء در کتاب خود مینویسد: «با همه پیدایش هنر کاغذبری در سده نهم هجری در میان ایرانیان و رواج آن در این سرزمین، متأسفانه از همان آغاز در سنجش با هنرهای دیگر به این هنر ظریف توجه لازم مبذول نگردید و با وجود هنرمندان چیرهدست و ماهر، شماره کار آنها اندک و نمونه کارها و بریدههایشان قلیل است، چون کاغذبری را گونهای بازی کودکانه یا در رده هنرهای دستی توده مردم میشمردند و بزرگان و هنرشناسان زمان، چنانکه میبایست از آن پشتیبانی و حمایت نکردند، ناچار در اثر بیتوجهی و نداشتن انگیزه برای هنرمندان این هنر کم کماز دیدهها افتاده و فراموش گردید.(هنر کاغذبری در ایران (قطاعی)، ص۴.)
ابزارهای خوشنویسی
وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار مؤثرند. ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست.
ابزار اصلی خوشنویسی
مهمترین ابزار خوشنویسی عبارتند از:
قلم نی خوشنویسی
1) قلمنی که قلم مخصوص خوشنویسی است.
نوع مرغوب آن از قلمنی شوشتری و قلمنی قلم نی دزفولی (برای قلمهای ریز و متوسط) یا نی خیزران (برای درشت نویسی) تهیه میشود.
یک قلم بهتر است سرخ مایل بهقهوهای سوخته، فاقد گره و پیچ و کاملاً راست و استوانهای (با مقطع دایرهای شکل) باشد و ضخامت آن با دست تناسب و هماهنگی داشته باشد.
همچنین گوشت داخل قلم سفید رنگ، تا اندازهای سخت و محکم باشد. قلم خوب را بیش از اندازه کوتاه یا بلند و سبک، سست یا سیاه انتخاب نمیکنند و قطر سر و ته آن نباید زیاد اختلاف داشته باشد.
یک قلم مناسب هنگام تراشیده شدن زیاد سفت یا زیاد سست نیست و تراشههای آن به اطراف پرتاب نمیشود و همراه قلمتراش حرکت میکند. تراشیدن قلمنی تخصص و روش خاص دارد. معمولاً پس از کتابتهای مکرّر، نوک قلمها کند شده و کیفیت اولیه خود را از دست میدهند از این رو باید بهطور مرتّب نوک قلمها را تراشیده و قط زد.
کاغذ خوشنویسی
2)کاغذ که باید ملایم و صاف باشد و خشن، پرزدار، ناصاف و بسیار لغزنده نباشد. بر روی کاغذ خوشنویسی نباید مرکب پخش شود.
کاغذ زبر و ناهموار نوک قلم را میساید و نوشتن را بهویژه درکشیدهها مشکل یا ناممکن میکند، از طرفی نوشتن بر کاغذهای لغزان و شیشهای از اختیار و تسلط خوشنویس میکاهد، بنابراین نوع متوسط آن مناسب است.
امروزه کاغذهای گلاسه، به ویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسب اند اما برای مبتدیان کاغذهای تحریر نرم و صاف مناسبتر است. در صورت عدم دسترسی میتوان از طریق مالیدن صابون خشک روی کاغذهای معمولی تاحدودی کاغذ را برای نوشتن آماده کرد.
مرکب خوشنویسی
3)مرکب که باید مخصوص خوشنویسی باشد.
بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوهای کاربرد دارد. رنگدانه اصلی مرکب خوشنویسی دودهاست و مواد دیگری مانند صمغ عربی، زاج و مازو نیز برای چسبندگی رنگدانهها و قوام یافتن مرکب، به آن میافزایند.
مرکب خوشنویسی امروزه در بازار به دو صورت مایع و خشک عرضه میشود. مرکب مایع آماده استفادهاست اما مرکب خشک را باید سایید، سپس آن را در آب جوشیدهٔ ولرم یا گلاب حل کرد. این محلول را باید در ظرف سربسته به نرمی و در مدت زمان طولانی تکان داد. بهاین عمل «صلایه دادن» میگویند.
صلایه در کیفیت مرکب و کشش آن بسیار مؤثر است. برای رقیق کردن مرکب خوشنویسی آب مقطر یا جوشیدهٔ سردشده از آب معمولی بهتر است، و بهتر از آن گلاب یا آب ریحان یا آب مازو است.
دوات خوشنویسی
4) دوات به ظرفی که مرکب لیقه دار در آن قرار میگیرد دوات میگویند.
مناسب است که از دوات مسی استفاده گردد چرا که به گفته اساتید گذشته یکی از راه های سالم ماندن مرکب استفاده از دوات مسی است.
یون های مس از کپک زدن مرکب جلوگیری می کند و حتی در کشش و پوشش مرکب که امر مهمی در نزد خوشنویسان حرفه ای است تاثیر بسزایی دارد.
لیقه خوشنویسی
5) لیقه الیافی است که درون دوات قرار داده میشود تا مرکب را به خود بگیرد و آمادهٔ نگارش سازد.
معمولا جنس لیقه از ابریشم بوده و در میزان مرکب گیری قلم مؤثر است.
تنظیم مرکب می بایست به گونه ای باشد که زمان واژگون شدن دوات مرکب از آن به بیرون نریزد و از طرفی حین مرکب برداری نگارش یک یا چند حرف میسر باشد.
کتابت نویسان ترجیح میدهند تنظیم مرکب طوری باشد که بتوانند یک کلمه یا چند کلمه را با یک مرکب برداری تحریر نمایند. در اینجا اهمیت مقدار و جنس لیقه، غلظت مرکب و حجم و جنس و شکل دوات مشخص میشود.
دوات خوشنویسی
6) دوات که ظرف مرکب و لیقه است و اغلب یک بطری کوچک، کمعمق و دهانگشاد است.
لیقه که معمولاً از الیاف ابریشم طبیعی انتخاب میشود و برای جلوگیری از ریختن مرکب و کنترل میزان مرکببرداری توسط قلم در دوات قرار میدهند. گاهی از الیاف و نخهای ابریشم مصنوعی بهاین منظور استفاده میشود.
قلم تراش خوشنویسی
7) قلم تراش که چاقویی ظریف و بسیار تیزی است و برای تراشیدن و قطزدن نوک قلم بهکار میرود.
قلمتراشها اندازهها و اشکال تاحدی متنوع دارند و به صورت یک تیغه یا دو تیغه ساخته میشوند.
تیغه قلمتراش را از فلزی ترد و شکننده میسازند که چنانچه با جسم سختی برخورد کند از کارایی اش کاسته خواهد شد.
از این رو با قلم تراش جز تراشیدن و قط زدن قلم کار دیگری نباید انجام داد.
قلم تراش خوب به سختی تیز و در دراز مدت کند میشود. برای نگهداری آن بهتر است همیشه تیغهها را کمی چرب کرد و دور از رطوبت نگهداشت.
قطزن خوشنویسی
8) قطزن ابزاری است که در آخرین مرحلهٔ تراشیدن قلمنی، نوک آن را روی این بستر قرار داده با یک فشار ناگهانی در زاویه مطلوب قطع میکنند.
قطزن در عین حال که باید سخت و غیرقابل انعطاف باشد باید در مقابل قلمتراش کمی نرمش و انعطاف داشته باشد تا به تیغه آن آسیب نرساند.
بهترین نوع قلمتراش از جنس چوب (به ویژه چوب شمشاد، قطعی از شاخ یا استخوان حیوانات یا بخش کوچکی از بدنهٔ نی خیزران بسیار بزرگ است.
سطح قطزن باید کمی محدب باشد و سطح زیرین آن که روی میز قرار میگیرد مسطح.
سنگ تیزکن خوشنویسی
9) سنگ تیزکن قلمتراش سنگی است که برای تیزکردن چاقو و از جمله قلمتراش کاربرد دارد درگذشته از سنگ رومی یا حجاز به این منظور استفاده میشدهاست.
قلمدان خوشنویسی
10) قلمدان که جعبهای است کوچک، کشیده و اغلب تزئین شده و معمولاً برای سهولت حمل و نقل، قلمهای لازم، قلمتراش، قطزن، قاشق، سنگ کوچک و سر قلمدانی را که شامل دوات است، و گاهی قیچی ظریفی جهت چیدن کاغذ، در این جعبه قرار میگیرد تا این لوازم یک جا و در جعبهای محفوظ در اختیار خوشنویس باشد.
زیر دستی خوشنویسی
11) زیردستی یا زیرمشق از جنس مقوا یا چرم و غیره؛ که باید رویهاش صاف، نرم و ملایم (میانگین سخت و سست و کلفت و نازک) باشد و لغزندگی نداشته باشد.
همچنین باید ابعادی نه چندان بزرگ و نهچندان کوچک انتخاب کنند تا مزاحم کار خوشنویسی نشود.
گفتهاند بهتر است که دو چرم منفصل را بر روی هم گذاشته، دو گوشه آن که طرف چپ است را با چند بخیه محکم کنند و اگر آن دو قطعه چرم از چرم بُلغار باشد که دانه و موجش را برطرف کرده باشند، بهتر است.
مسطره خوشنویسی
12) مِسطره یا مِسطر که ابزاری که به خوشنویس در کار نوشتن بر روی خطوط موازی و تعیین سطرها و تشخیص حدود آنها کمک میکند.
در گذشته به این منظور بر روی قطعه مقوای ضخیمی نخهایی را با فاصله منظم قرار داده و محکم میبستند، سپس کاغذ را بر روی آن گذاشته و با فشار دست، اثر نخها را بر روی کاغذ منتقل میکردند.
اما امروزه به این منظور بر روی کاغذی خطوط و جدولهای مورد نظر را پر رنگ کشیده و زیر کاغذ خوشنویسی قرار میدهند تا حدود و سطرهای کار از پشت کاغذ نمایان باشد.
یا به وسیله خطکش و مداد کم رنگ خطوط را ترسیم و پس از خطاطی آن را پاک میکنند.
دیگر ابزارهای خوشنویسی
افزون بر آن از وسایل خوشنویسی میتوان بهابزار زیر اشاره کرد:
ابزار به هم زدن لیقه و مرکب که سر آن پهن و دستهاش مخروطی و معمولاً از جنس چوب آبنوس است.
قاشق مخصوص آب ریختن در دوات که بهوسیله آن بهاندازهٔ لازم آب را در دوات میریزند.
بهغیر از وسایلی که نام برده شد چند ابزار فرعی دیگر نیز در کار کتابت استفاده میشود، مانند:
قیچی یا کاتر برای بریدن کاغذ، دو خطکش مدرّج کوچک و بزرگ و گونیا (برای کتیبهنویسی چند گونیا لازم است)، خطکش T «تی» به همراه چند مداد سیاه و قرمز، و انواع کاغذها و مقواها.
بعضی از استادان پیشین، خود مرکب دلخواه را اعم از مشکی و رنگهای مختلف میساختند و کاغذها را برای این که قابل نوشتن شود آهار داده و مهره میزدند.
آنان اغلب وسایل و لوازم و کارهای کتابت را خود تهیه میکردند؛ از قبیل تهیه سطر و جدولکشی، تذهیب، زرافشانی، رنگ آمیزی کاغذ حتی تجلید و صحافی و غیره؛ ولی امروزه چون انجام این امور مستلزم صرف دقت بسیار و خارج از وقت و حوصلهاست، افرادی دیگر به این خدمات مشغولند و شرکتهای تولیدی و کارخانههای کاغذسازی، صحافیها و غیره و نیاز را تأمین میکنند.(فضائلی، حبیبالله، تعلیم خط، انتشارات سروش، ۱۳۵۶ / حاجیآقاجانی، هادی، روش تدریس هنر کتاب اول راهنمایی، دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۷۳)
اصول دوازدهگانه خوشنویسی اسلامی
قواعد یا اصول دوازدهگانه خوشنویسی ، قواعدی هستند که در اغلب خطوط رایج به خصوص در خطوط ششگانه و خط نستعلیق به کار برده میشود.
ابن مقله اولین شخصی است که به تنظیم قواعد پرداخته و خطوط مزبور را تحت قاعده و انضباط در آورده است.
او دارای نبوغ و ورزیدگی خاصی در علم هندسه بود و اصول خطوط را بر مبنای دایره و سطح پایه نهاد. اشکال هندسی حروف را دوباره طراحی کرد و اندازه نسبی آن ها را بر اساس «نقطه لوزی»، «الف بنیادی» و «دایره مبنا» قرار داد.
نقطه لوزی: از حرکت قلم از امتداد قطر کاغذ به دست می آید. به طوری که اضلاع برابر نقطه ، با پهنای قلم برابر است.
الف بنیادی: خط مستقیم و قائمی است که طول آن برابر تعداد معینی نقطه لوزی است که از راس به هم چسبیده اند و تعداد آن ها بنا به سبک نگارش از 5 تا 7 است.
دایره مبنا: قطری برابر الف دارد و همانند الف مبنا شکل هندسی بنیادی را تشکیل می دهد.
این قواعد گام مهمی در ارتقای نگارش حروف با خط خوش در هنر خوشنویسی به شمار می رود و هنر خوشنویسی اسلامی را در نزد سایر ملل ممتاز کرد.
ابن مقاله قواعد خط را به دو دستگاه تقسیم کرد:
1) حسن تشکیل(اندازه و بهره هر حرفی از حیث سطح و دور ، بلندی و کوتاهی ، باریکی و کلفتی ، راستی در حالت عمودی و افقی و مایل و حرکات قلم) که قاعده اصول و نسبت از آن پدید آمد. 2) حسن وضع( چگونگی پیوند دادن حروف پیوند پذیر و با هم آوردن حروف منفصل و طرز مجاورت کلمات و نظام سطرها و تناسب مدها (کشیدگی ها) که قواعد ترکیب و کرسی از آن مستفاد می شود.
بعد از ابن مقله خوشنویسان دیگری از جمله ابن بواب این اصول را بسط دادند و قواعد اصول دوازده گانه را تدوین کردند.
ابن بواب از جمله تدوین کنندگان (ضعف ، قوت ، سطح ، دور ، صعود ، نزول ، صفا ، شان و اصول) با سنجیدن حروف به میزان نقطه ، قواعد دیگری در خوشنویسی پیشنهاد کرد و با دقت در تراشیدن قلم و انتخاب مرکب در تکمیل و بهبود شیوه نگارش اقلام سته کوشید.
رساله میرعماد حسنی قزوینی
میرعماد حسنی قزوینی در اولین فصل از رساله خود (رساله ای که به بابا شاه اصفهانی نیز منسوب کرده اند) اولین باب از آموزش هنر خط را کسب صفات نیکو و خصال پسندیده قرار می دهد و بیان می دارد که وجود این صفات در ضمیر انسان بیانگر اعتدال اوست و این نفس و ضمیر معتدل است که می تواند زیبایی را جاری کند و به همین سبب خوشنویس باید در خلال کسب هنر به درک و دریافت زیبایی های درونی و خصال نیکوی انسانی نیز بپردازد و سپس به معرفی قواعد و اصول دوازده گانه می پردازد که عبارتند از:
1) ترکیب:
ترکیب در واقع آمیزش و در کنار هم قرار دادن حروف، کلمات، سطرها و غیره است که علاوه بر نظم از حسن ترکیب بالایی نیز برخوردار باشد.
2) کرسی:
در واقع محل نشستن کلمات و حروفی است که از لحاظ شکل به هم شبیه هستند، مثل م، الف، ل و….
3) نسبت:
چنانچه حروف و کلمات نسبت یا به هم اندازه قلم نگارشی موزون و متاسب نوشته شوند ، به این اصل نسبت می گوییم. به عنوان مثال اندازه سر قاف و یا حرف ف و…
4) ضعف:
به هنگام نگارش وقتی دم یا نیش قلم برای نوشتن حروف و کلمات به کار گرفته می شود، به آن اصطلاحا ضعف گفته می شود. به عنوان مثال وقتی می خواهیم حروف و کلمات به هم متصل شوند از این گام استفاده می کنیم.
5) قوت:
در این گام از پهنای کامل قلم برای نگارش حروفی چون سَر و، د، ف و ق استفاده می شود، که در میان و انتهای کشیده و وسط دوایر این حروف وجود دارد.
6) سطح:
وقتی می خواهیم از مسطح بودن و خشکی سطح قلم شروع کشیدنی و یا میانه حروفی مانند ف کوتاه و بلند را بنویسیم به اصطلاح به آن سطح می گوییم.
7) دور:
هر جایی که قلم به صورت دورانی بر روی کاغذ کشیده شود و بخواهیم سَر حروفی مانند و، ف و ق و دوایر و امثال آن را در بین کشیده ها پیاده کنیم از این گام استفاده می کنیم.
8) صعود مجازی:
صعود در خوشنویسی به دو نوع تعریف می شود. هر گاه الف آخر، لام وسط و کاف آخر را در کلمات بکشیم به آن صعود حقیقی می گوییم، غیر آن هر حرفی را که انتهای آن مثل حرف نون کشیده شود به صعود مجازی تعریف می کنیم.
9) نزول حقیقی:
این گام نیز بر دو نوع نزول حقیقی و مجازی می باشد، و حرکت آن بر عکس صعود از بالا به پایین است. به طوریکه اگر اول حرف ل را کشیده و به پایین بیاوریم نزول حقیقی و در حروفی مثل اول حرف ک به سمت مورب و کج نوشته می شود از نوع نزول مجازی است.
10) اصول:
به نگارش صحیح و خوب و ترکیب حروف با هم و کنار هم قرار دادن و استحکام و استواری آنها به طوری که قواعد و قوانین خط و خوشنویسی با هم یکجا رعایت شده باشد، اصول خوشنویسی می گوییم.
11) صفا:
چنانچه در خوشنویسی خط و کتابت به مرحله ای برسد که به علت کثرت مشق، و رعایت اصول به کار گرفته و ترکیب خوب چشم از دیدنش لذت و صفا ببرد و طبع شاد شود، به این گام صفا گفته می شود.
12) شاَن:
این گام کیفیتی از خط است که خطاط و مخاطب با نگریستن در آن خوش خطی و ترکیب حسن و زیبایی در نوع نگارش و نظم را در آن می بیند.(اصول 12 گانه خوشنویسی / سایت دارفنون)
انجمن خوشنویسان ایران
انجمن خوشنویسان ایران، یکی از محافل هنری غیر دولتی در تاریخ معاصر ایران بوده است، که طی بیش از ۶۰ سال به تربیت خوشنویسان و هنرمندان ایرانی پرداخته است.
تاریخ تاسیس انجمن خوشنویسان ایران
این انجمن از سال ۱۳۲۹ با همت استادان سید حسین میرخانی و علی اکبر کاوه، ابراهیم بوذری و سید حسن میرخانی، با اهتمام مهدی بیانی محقق و استاد دانشگاه و تنی چند از عالی همتان فرهنگ خواه، با همکاری وزارت فرهنگ و هنر وقت تأسیس و راه اندازی شد و نام کلاسهای آزاد خوشنویسی زینت بخش آن شد.
این نهاد اصیل و مردمی بنیاد نامه رسمی خود را با نام انجمن خوشنویسان ایران در تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۳۴۶ اخذ و فعالیتهای درخشان و تأثیرگذار خود را پی گرفت.
از سال ۱۳۹۲ مدیریت اجرایی انجمن به عهده آقای عارف براتی میباشد.
ر حال حاضر رئیس انجمن خوشنویسان ایران غلامحسین امیرخانی میباشد.
دوران رشد انجمن خوشنویسان ایران
انجمن خوشنویسان ایران به تدریج و در آغاز دهه سوم حیات خود پس از وقوع انقلاب ایران (۱۳۵۷) دوره رونق و گسترش را تجربه کرد و در مواجهه با رویکرد وسیع و پرشور قشرها مختلف جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان به خوشنویسی که کماکان تاحدی ادامه دارد، رشد چشمگیری داشت.
تشکیلات
انجمن خوشنویسان ایران پرسابقهترین سازمان هنری مستقل کشور است و میتوان گفت از نظر قدمت تشکیلاتی و فرایند تأثیرگذاری در جهان کمنظیر و در خاورمیانه بینظیر است.
تصویب خط مشیها و برنامههای کلی، بررسی و تصویب اساسنامه انجمن بر عهده مجمع نمایندگان، که در راس ارکان انجمن قرار دارد، میباشد.
انجمن خوشنویسان ایران بیش از ۲۲۰ شعبه در سطح کشور و خارج از کشور نظیر شعبه توکیو و پاریس و… تأسیس نموده و تاکنون حدود پنج هزار نفر از انجمن خوشنویسان ایران با درجه ممتاز فارغالتحصیل گردیدهاند.
تعداد استادان و مدرسان انجمن از مرز هفتصد و پنجاه نفر گذشته و بیش از شصت هزار هنرجو، آمار ثبت نام سال تحصیلی و تابستانی را در دورههای مقدماتی، متوسط، خوش، عالی و ممتاز تشکیل میدهند.
فعالیتها انجمن خوشنویسان ایران
افزون بر آموزش و تعلیم هنرجویان مختلف در خطوط نستعلیق، شکسته، ثلث و نسخ که فعالیت اصلی انجمن خوشنویسان محسوب میشود.
تحریر و چاپ دهها رسمالخط و آداب الخط و کتب نفیس با شمارگانی بالغ بر صدها هزار از متون ادب، عرفان و اخلاق و برگزاری هزارها نمایشگاه از آثار خوشنویسی در داخل و خارج از کشور نمونههای دیگری از فعالیتهای مثبت و تأثیرگذار فرهنگی- هنری این انجمن محسوب میگردد.
انجمن خوشنویسان ایران و جامعه بزرگ خوشنویسی در عرصه تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی نقش مؤثری داشته و بجز ثبت و ضبط آثار ماندگار و اغنای گنجینه مواریث هنری ناب در قالب کتابت، کتیبه، قطعهنویسی و مانند آنها حضور دائمی و فرهنگ ساز داشته، نیز در متن یا در کنار هنرهای سنتی همچون نگارگری و تذهیب و قلمدان و قلمتراشسازی و هنرهای وابسته به چوب، پارچه، فرش، و غیره سهم بهسزایی داشته است.
روز ملی خوشنویسی و هفته خوشنویسی
روز ۲۱ مهرماه از سوی انجمن خوشنویسان ایران به عنوان «روز ملی خوشنویسی» و از ۲۱ تا ۲۸ مهرماه «هفته خوشنویسی» نامگذاری شده است.
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.